دریا
lost memories
من کیمیام یه دختر 16 ساله و دوستای صمیمیم پگاه و سپید و پریساو راضیه ان
یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, :: 22:5 :: نويسنده : armaghan

قطره  دلش دریا میخواست...


خیلی وقت بود که به خدا گفته بود .


وهر بار خدا می گفت از قطره تا دریا راهی است طولانی از رنج  و


عشق و صبوری .


قطره عبور کرد وگذشت قطره ایستاد ومنجمد شد و روان شد و از


دست داد و به آسمان رفت و هر بار چیزی از  رنج  و عشق و


صبوری آموخت ...


روزی خدا گفت امروز روز دریا شدن است . خدا قطره را به دریا


رساند.


قطره طعم دریا را چشید .


اما روزی ... از خدا پرسید :از دریا بزرگتر هم هست؟


خدا گفت: هست.

 

قطره گفت : پس من آن بزرگترین  را بی نهایت را میخواهم .


خدا قطره را برداشت و آن را توی   درقلب آدم گذاشت و گفت اینجا

بی نهایت است ...


آدم عاشق بود و دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد.


  اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت...


آدم همه عشقش را توی یک قطره ریخت


 و قطره از قلب عاشق عبور کرد


و از چشم عاشق چکید .


خدا گفت:


حالا تو بی نهایتی زیراعکس من در اشک عاشق است ***      

  

 



نظرات شما عزیزان:

ايران من عزت اله
ساعت7:54---9 اسفند 1391
مطلب بسيار جالبي بود لذت بردم واشك درچشمانم حلقه زد نمي دانم چرا

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 2575
بازدید هفته : 2615
بازدید ماه : 3310
بازدید کل : 156689
تعداد مطالب : 344
تعداد نظرات : 619
تعداد آنلاین : 1





برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

 دریافت همین آهنگ

جاوا اسكریپت

hi شکل موس -->
چت روم
code --> تماس با ما
داستان روزانه

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید



قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ